فیلتر محصولات
دارد برف می آیددر گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کردتا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
مهم نیست در چه سنی باشم،هر زمان چیز جدید یاد میگیرم دلم میخواهد فریاد بزنم:مامان بیا نگاه کن!
گوزن ها که از ابتداگوزن نبودندآدم هایی بودندکه از بی وفایی کسیبیش از اندازهتعجب کردند
حتی طولانی ترین شب نیز با اولین تیغ درخشان نور به پایان میرسد،حتی اگر به بلندای یلدا باشد.بیدار و امیدوار باشخورشیدی در راه است.
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را...
.خبر آمد!خبری در راه استقاصدک رقص کنان می آیداو ز راز دل من آگاه استمی دانمخبری خوش ز سفر آوردهقدمت خیر گلم،قاصدکم!قدمت خیر!بهار در راه است
.زندگی را ورق بزنهر فصلش را خوب بخوانبا بهار برقصبا تابستان بچرخدر پاییزش عاشقانه قدم بزنبا زمستانش بنشینو چایت را به سلامتینفس کشیدنت بنوشزندگی را باید زندگی کردآنطور که دلت می گویدمبادا زندگی را دست نخوردهبرای مرگ بگذاری
آرزو کن با منکه اگر خــواست زمســـتان برود!گرمیِ دستِ تو اما باشد“مــا” ی ما “مـــن” نشودسایه ات از سرِ تنهاییِ من کم نشود!
بــــه دل هـــــوای تـــو دارم و بر و دوشتکه تا سپیده دم امشب کشم درآغوشتچنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکندبرون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشتچه گوشواره ای از بوسه های من خوش ترکـــه دانه دانه نشیند بــــه لالـــه ی گوشت
بــــه دل هـــــوای تـــو دارم و بر و دوشتکه تا سپیده دم امشب کشم درآغوشتچنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکندبرون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشتچه گوشواره ای از بوسه های من خوش ترکـــه دانه دانه نشیند بــــه لالـــه ی گوشت